بازی با کودکان

انجام بازی، برای کودکانی که در فاصله سنی بعد از شیرخوارگی تا ورود به دبستان قرار دارند( دوره پیش دبستانی) از اهمیت خاصی برخوردار است در این مرحله بیشتر اوقات کودکان صرف بازی می شود و در واقع اغلب آنان از زمانی که بیدار شوند تا وقتی که دوباره به خواب بروند به آن مشغول می گردند. بازی تاثیر زیادی تاثیر زیادی در یادگیری و رشد کودکان دارد و توجه به آن ما را با دنیای درونی ایشان آشنا می کند. از طریق بازی کودکان یاد میگیرند تابا هنجارها و انتظارات اجتماعی و همینطور طرز کار اشیا و ابزارها آشنا شوند و یا تغییراتی را در دنیای اطراف خود به وجود آورند. بازی به کودکان چیزهایی را در مورد خودشان، دیگران، وقواعد و قوانین و رعایت یا عدم رعایت آنها می آموزد. برخی از افراد بازی را با کار مقایسه می کنند و در این مقایسه بازی را فعالیتی بی اهمیت می دانند همین الان هم سبک شمردن آن بیان می کنند (( که آن تنها یک بازی کودکانه است)) و یا اینکه ((اوفقط دارد بازی می کند)). به نظر این افراد بهتر است که کودکان وقت خود را صرف فعالیت های مفید یعنی هدفمند و جهت دارکنند. این عده، از اهمیتی که بازی برای رشد همه‌جانبه کودکان کودکان در این سن دارد غافل اند
اریکسون تواناییهای حرکتی و ذهنی کودکان را در این مرحله رو به رشد می داند و بر این باور است که آنان علاقه به انجام کارهای زیادی برای خودشان دارند. میل آنان به نشان دادن ابتکار عمل در این سن زیاد است و با توجه به خیال پردازی هایی که دارند، ابتکار، در آنان نیز رشد زیادی می کند. با وجود این میزان رشد این گونه رفتارها در گرو واکنش های والدین و تشویق یا منع این نوع فعالیت ها یا ابتکار عمل ها از سوی کودکان است. هر گاه والدین چنین رفتارهایی را در کودکان منع و یا تنبیه کنند نوعی احساس گناه مزمن در وی به وجود می آید که بر تمامی فعالیت های خود انگیخته ی او درسرتاسر زندگی سایه خواهد افکند و جرات انجام ابتکار را از وی سلب خواهد کرد. اما اگر والدین با عشق و محبت به کودک نشان دهند که رفتار های مجاز یا غیر مجاز کدامند ابتکار وی را به سوی هدف های واقع بینانه مورد قبول اجتماع هدایت خواهند کرد و آمادگی لازم را برای پذیرش مسئولیت و رشد اخلاق را در وی فراهم خواهند نمود و این شبیه به چیزی است که فروید در مورد رشد فرا خود می‌گوید.

بازیهای وانمود سازی
همراه با افزایش توانایی کودک در بازنمایی تجربه‌های خود به صورت نمادین، بیشترین بازی های آنان به صورت وانمود سازی در می آید. در این نوع بازی ها، کودکان برای انجام اعمال خاصی برنامه ریزی می کنند، نقش به عهده می‌گیرند و ازاشیا برای نشان دادن افکار، احساسات و تصورات خود بهره می گیرند. نقشه های عمل طرح هایی هستند که کودکان میریزند تا اعمال و رویدادهای خاصی را به صورت متوالی به یکدیگر مرتبط سازند.
پیاژه بازی های نمادی را نقطه اوج بازی های کودکانه می داند و بر این باور است که این شکل است از بازی بیشتر از سایر انواع آن، نقش اساسی در زندگی کودک ایفا می کند. به باور وی کودک همواره ناگزیر است تا خود را با دنیای اجتماعی بزرگترها سازگار کند و از آنجا که نمی تواند همانند بزرگسالان نیازهای عاطفی خود را با این ناسازگاری ها ارضا کنند، دست به انجام فعالیت هایی می زند که هدف آنها نه سازش با واقعیت که تغییر دادن آن و سازگار نمودنش با من اوست(درون سازی) از دیدگاه پیاژه، بازی در نقطه مقابل تقلید قرار می گیرد که کودک در آن رفتار خود را با واقعیت همسان می‌کند( برون سازی)

می شود حالت خودمحوری کودکان را در بازی‌های آنان نیز مشاهده کرده است. به اعتقاد وی بازی های با قاعده سه ویژگی دارند که عبارتند از:

۱) رعایت قواعد بازی از سوی بازیکنان و نظارت بر عدم سرپیچی از قواعد
۲) رقابت شرافتمندانه
۳) وجود برد و باخت
علی رغم اینکه رعایت قواعد بازی در این مرحله ناچیز است اما مشاهدات پیاژه او را متقاعد کرده است که کودکانی که در مرحله پیش عملیاتی قرار دارند ابتدا تعدادی از قواعد را از بزرگسالان عاریه می‌گیرند و چون نمی توانند تمام آنها را یاد بگیرند تنها بخشی از آنها را یاد می گیرند. از آنجا که در هنگام بازی نظارتی بر رفتارهای این کودکان نمی‌شود هرکس بازی را بگونه ای که مایل است به پیش می برد و کاری به کار دیگران ندارد. مهمتر اینکه چون از این بازی ها لذت می برند و بر سر شغل می آیند احساس می کنند که همگی برنده هستند و کسی بازنده نیست. به این گونه بازی های کودکانه بازی موازی گفته می شود که علی رغم اینکه کودک حضور دیگری را حس میکند و علاقه مند است که او نیز در موقعیت بازی حاضر باشد، اماهر کودکی برای خودش بازی می‌کند و همکاری و استفاده از ابزار برای رسیدن به هدف مشترک در این گونه بازی ها وجود ندارد.

تمیز نمود از واقعیت
بازیهای وانمود سازی در ۳_۲ سالگی شروع می شوند و در ۶ _5 سالگی به اوج خود می رسند. توانایی وانمود سازی نشان می دهد که کودک شروع به تمیز یک مفهوم کلی و بسیار مهم یعنی تمیز(( نمود)) از ((واقعیت)) کرده است. در ابتدای این مرحله کودکان اغلب نمی توانند بین خیال و واقعیت تمیز قائل شوند. آنان در ابتدا تصور می‌کنند که رویاهایشان واقعی اند اما به زودی در می یابند که آنها تنها نمودی از واقعیت هستند. کودکانی که در این مرحله از رشد شناختی قرار دارند نه تنها به پدیده گرایی دست می زنند که خطای دیگری را به نام واقع گرایی عقلانی نیز مرتکب می‌شوند که عکس پدیده گرایی است. آنان در توصیف خود از یک شی ء، بدون توجه به زاویه نگاه، حقیقت آن را بیان می کند در حالی که می دانیم هنگامی که از زوایای مختلف به یک شی ء نگاه می کنیم نمی توانیم تمام ویژگی آن را ببینیم. وجود پدیده گرایی و واقع گرایی عقلانی نشان می‌دهد که کودکان در این سن هنوز نمی توانند بااستحکام و ثبات کافی نمود را از واقعیت تمیز دهند.

تحول بازی های وانمود سازی
بازی های وانمود سازیمراحل جداگانه را طی می‌کند که می توان آن ها را به صورت

1) گسستن از زمینه
2)جایگزین شدن اشیا به جای یکدیگر
3) جایگزین شدن خود به جای دیگری
4) اجتماعی شدن نماد خواند

تاثیر بازیهای وانمود سازی
به نظر اریکسون کودکان بازی های وانمود سازی را به این جهت انجام می دهند که از پس ترس ها و محرومیت های خود برآیند. بازی های خیالی کودکان، به آنان فرصت می دهد تا بر موقعیتی که از جانب آن احساس تهدید می کنند مسلط شوند. در انجام بازی‌های وانمود سازی بین کودکان تفاوت های فردی وجود دارد و کودکان باهوش تر بیشتر به این نوع بازی ها می پردازند. بازی در نقش قهرمانان و بزرگسالان به آنها احساس قدرت نیز می‌دهد. در حدود دو تا سه سالگی کودکان همبازی خیالی برای خود خلق می کند که نباید آن را از این کار منع نمود و یا برای ابراز تخیلات شان مورد سرزنش قرار داد. کودکان در این نوع بازی‌ها به هم بازی خود نام‌شخصیت می‌دهند و امیال اعمال و صفات خاصی را به او می بخشند. تصور می شود که همبازی خیالی همان ((من)) با پس زده شده کودک است. زیرا ملاحظه می‌شود که هم بازی کودکان عاقل و فهمیده وقت خود را صرف کارهای چون نافرمانی. پرخاشگری و یا نیرنگ بازی می کنند که برای کودکان ممنوع اعلام شده و همبازی برخی دیگر از کودکان نیز ممکن است رفتارهای صادقانه داشته باشد و یا مطیع باشند. بنابراین با مطالعه این گونه بازی های کودکانه می توان به مشکلات درونی آنان پی برد یکی و در عین حال کوشید تا جنبه های مختلف شخصیت ایشان با یکدیگر سازگار و یکپارچه شود. از آثار دیگر خیال پردازی کودکان، دروغ های آنان است که امری است طبیعی گاه کودکان چنان در دنیای خیال خود غرق می شوند که داستان های خیالی را می سازند و به عنوان مشاهدات خود بیان می کنند. از آنجا که این امر از تخیلات آنان سرچشمه می گیرد بهتر است به جای از دست دادن صبر و تحمل تنها در برابر شان به یک لبخند بسنده کنیم و بدانیم که همراه با رشد بیشتر شناختی آنان قادر خواهند شد تا بین خیال و واقعیت تمایز قائل شوند. شیوه بهتر این است که به جای سرزنش، راههای درست جلب توجه و یا کسب مهارت را به آنان بیاموزیم. در مطالعات انجام شده در مورد تاثیر انجام بازی‌های وانمود سازی مشخص شده است که کودکانی که به این نوع بازی‌ها می‌پردازد دارای ضریب هوشی بالاترند و بهتر از سایر کودکان قادر به در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران، گفتن داستان و تشخیص واقعیت هستند. به نظر می رسد که این بازی ها به کودکان کمک می کند تا احساسات دیگران را درک کنند، واژه های جدیدی را یاد بگیرند و با تفکرات جدید رابطه برقرار کنند. انجام بازی های نمایشی بر اساس داستان نیز به کودکان کمک می کند تا بر خلاف وانمود سازی رویدادها را از نظر زمانی تنظیم کنند و روابط علت و معلولی را درک نمایند. بزرگسالان نیز می توانند در بازی های کودکان ایفای نقش کنند. همچنین ایجاد محیط مناسب برای بازی در زمینه کشف محیط را در کودک فراهم نموده و به سازگاری بهتر وی کمک کند. مشارکتگاهگاهی بزرگسالان در بازی های کودکان به ویژه در سالهای اولیه کودکی به آنان نشان می دهد که بازی امری ارزشمند است. گاه ممکن است که کودکان به انجام بازی‌های مخاطره‌آمیز بپردازند که نظارت و بازی آنان و ارائه پیشنهاد تغییر بازی و یا اعمال قواعد جدید می‌تواند از خطرهای احتمالی پیشگیری کند.

گردآورنده : سرکار خانم فاطمه یعقوبی ( مربی پیش2 )

تایید کننده : سرکار خانم هامونی ( مدیریت آموزشگاه )

منبع : نی نی سایت


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 0/20